پسر گلم آقا ماهان

غافل گیری مامان محیا

1393/12/14 18:07
نویسنده : مامان محیا
266 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل پسرم

امروز دوشنبه 11 اسفند شما خیلی بی قراری کردی تا حالا هیچ وقت انقدر مامانو اذیت نکرده بودی فکر کنم جا دندونت اذیتت میکرد چون همش دوست داشتی یه چیزو گاز بگیری خلاصه مامانی جون که زنگ زده بود حالمون رو بپرسه با شدت گریه های تو هوایی شد و ظهر که بابایی جون اومده بود خونه بهش گفته بود یا منو میبری دزفول یا خودم با اتوبوس میرم 

بابایی جون ام که حسابی دلش برات پر کشیده بود از خدا خواسته گفتن حتما میریم خلاصه رفتن مدرسه سراغ دایی جون و راه افتادن به سمت دزفول البته بدون اینکه به من اطلاع بدن تو همچنان در حال گریه کردن بودی که خاله جون زنگ زد گفت ما دم در خونتونیییییمخندونک

وای نمیدونی چه حس خوبی بود اون لحظه تمام خستگی های اون روز با این جمله از تنم درومد

پسندها (1)

نظرات (2)

raha
15 اسفند 93 19:13
طراحی قالب اختصاصی با عکس کودک دلبندتان 50 درصد تخفیف ویژه سال نو
خاله مریم ماهان جون
17 اسفند 93 0:04
کاش یه خبرم ب خاله مریم جونی میدادن ک همسفرشون بشم.... خدا حفظشون کنه....چقدر خوبه آدم همچین مامان جونی و باباجونی دوست داشتنی ای داشته باشه....از اون بهتر میدونی چیه؟؟ اینکه آدم یه ماهان جونی خوشمزه داشته باشه